باز بـــاران بــــــی تـرانه ....
باز بــاران با تمـــام بی کسی های شبــانه
مـی خورد بر مــرد تنها مـی چکــد بر فرش خـانه
باز می آیــد صدای چـک چـک غــم
...
بـــــــــاز ماتــم ...
من به پشت شیـــشه تنــهایی افتــاده
نمی دانـم ، نمی فهمـم
کجــای قطــره های بــی کسی زیبــاست....
نمــی فهمــم چــرا مـردم نمی فهمنــد