بغض

کاش می دانستم این سرنوشت را چه کسی برایم بافته... آن وقت به او می گفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم...

کاش می دانستم این سرنوشت را چه کسی برایم بافته…
آن وقت به او می گفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم…

نظرات 2 + ارسال نظر
modest man چهارشنبه 6 شهریور 1392 ساعت 00:33 http://evilandangel.blogsky.com

کم کم آشنا میشی
یه چندتایی هنر داریم

پس از هر انگشتت یه هنر میچکه فقط زیرشو یه چیزی بگیر اسراف نشن حیییییییییییییفهههههههههه

modest man سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 14:26 http://evilandangel.blogsky.com

واقعاً چرا همیشه یقه های ما باید یقه شکاری باشه
بابا یقه دلبریم مدله خداجونم
زیاد از مهارت خیاطیم گفتم
ضمنن رنگ متنتم عوض کن قابل خوندن نیست
ولی تمت واقعاً خیلی زیباست

خیاطم شدی؟؟؟چیزای جدید رو میکنی
ضمنن چشم ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد