این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن . . .
دستت را به دستانم ده که تنها گرمای دستانت یاریگر تپش گرم قلبم برای تو خواهد بود
ما از کنجکاوی دربارهی ابر گذشته بودیم ما فقط کنجکاو باران و صدای سنتور بودیم... ما نه عمق را دوست داشتیم نه امید را ما ساکنان خانه را گُم در صدای سنتور دوست داشتیم..
دستت را به دستانم ده که تنها گرمای دستانت یاریگر تپش گرم قلبم برای تو خواهد بود
ما از کنجکاوی دربارهی ابر گذشته بودیم
ما فقط کنجکاو باران و صدای سنتور بودیم...
ما
نه عمق را دوست داشتیم
نه امید را
ما ساکنان خانه را
گُم
در صدای سنتور
دوست داشتیم..