-
هیچ میدونی؟؟؟
چهارشنبه 9 مرداد 1392 18:26
هیچ می دانی فرصتی که از آن بهره نمی گیری، آرزوی دیگران است؟!
-
خدایااااااا....
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:58
سنگینی این ثانیه ها امانم را بریده . . . این سختی ها می گذرند . . . اما از روی پل هایی که رویاهای من به زیر آوار آنها مدفون می شوند . . . برای نجات رویاهایم به شوک نیاز دارم . . . شوکی از جنس احساس تو . . خدایا ... تنها تو....
-
دل من
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:57
در نقاشیهایم تنهاییم را پنهان میکنم در دلم دلتنگی ام را در سکوتم حرفهای نگفته ام را در لبخندم غصه ام را دل من چه خردسال است ساده مینگرد... ساده می خندد ساده می افتد ... ساده می شکند
-
بدون شرح2....
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:56
-
بدون شرح....
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:55
-
قرآن
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:54
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ " در حالی که حیات بخش هستی...
-
برای خنده...
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:53
ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﺤﺘﻮﯼ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺳﺎﺷﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺳﻼﻡ ﺍﺳﻤﺖ ﭼﯿﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﺘﻪ؟ ﭘﺴﺮﻩ : ﻋﻠﯽ 26 ﯾﻮ ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺍﺳﻤﺖ ﭘﺴﺮﻩ : ﻋﻠﯽ 26 ﯾﻮ ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺍﺳﻤﺖ ﭘﺴﺮﻩ : ﻋﻠﯽ 26 ﯾﻮ ﺩﺧﺘﺮﻩ : ﺍﺳﻤﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ 30 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﭘﺴﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍِﺳﻤَﺖﺑﻮﺩ
-
هزار بار عاشق...
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:52
دیگـــر به هوایت هیــچ مــَردی سر به بیــابان نمی گذارد ... ساده ای لیلــی جان ! اینجـــا ، مجنــون هــا با یکـ کلیک روزی هزار بار عاشقـــــ می شوند ...!
-
به دلتنگی هایم دست نزن
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:45
به دلتنگی هایم دست نزن ! میشکند بغضم یک وقت ! انگاه غرق میشوی در سیلاب اشک هایی که بهانه ی روان شدنش هستی . . .
-
بغضی که شکستند
چهارشنبه 9 مرداد 1392 02:42
به بعضیها باید گفت دل شکستی باید تاوانشم ببینی بغضی رو شکستی باعث غلتیدن مروادیدی از چشام شدی باید بمونی....منتظر بمونی.. پس منتظر باش
-
داستان قلب و عقل
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:26
جلسه محاکمه عشق بود و قاضی عقل... و عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه ذهن شده بود یعنی فراموشی.. قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا مخالف بودند.. قلب شروع کرد به طرفداری از عشق.. آهای عقل مگر این تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اورا داشتی..؟ آهای گوش مگر این تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی..؟ یا تو ای لب مگر...
-
فرق خوبی و خوشی
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:24
خوشی با خوبی فرق دارد به خاطر خوبی ها از خیلی خوشی ها باید گذشت
-
شهادت حضرت علی
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:22
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع) / یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع) وقتی که شکافت فرق او در محراب / گفتند مگر نماز می خواند علی(ع) . . . شهادت امام علی(ع) تسلیت عرض میکنم
-
بدون شرح
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:17
کســی را دیــدم کــه جوانــی اش شانــه لا بـه لای مـو هایـش گـیر نمــی کرد کســــــــی کــــه آرزو داشـــــــت بــالای چشمَــش ابـــرو باشــــد. کســـی کــه کودکیــش را بـــا چشم چشم دو "ابــرو" آغــــاز نکرد... بیاین با هم برای کسایی که حتی ملاقاتشون
-
من ماندم
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:13
من ماندم و تک تک خاطرات با کافه ات… با جفت پیوند های مولکولی عشاق کافه برو که ساعت ها دست در دست…. من ماندم و خاطره ی صبح تا شب روی یک صندلی نشستن ناهار هم در کافه خوردن… بعد از ظهر را شب کردن… و دیدن تمام جفت عشاق کافه برو…! و هی صابون زدم به دلم تا کف کرد تا الان خاصیت بازی گرفته دلم باز هوس دیدنت را میکند باز هوس...
-
بعضی وقت ها سکوت می کنی
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:11
بعضی وقت ها سکوت می کنی چون این قدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی … بعضی وقت ها سکوت می کنی چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری … گاهی سکوت یه اعتراضه گاهی انتظار … اما بیشتر وقت ها سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی که تو دلت داری رو توصیف کنه …!
-
لعنت
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:09
لعنت به همه ی آن هایی که تو را میشناسند همهی آنهایی که مرا میشناسند میدانند چه آدم حسودی هستم ؛ و همهی آنهایی که تو را میشناسند …
-
رهایی
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:03
شبی غمگین ،شبی بارانی و سرد ،مرا در غربت فردا رها کرد دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد و او هرگز شکستم را نفهمید ،اگرچه تا ته دنیا صدا کرد ...
-
بعضی حرفها...
سهشنبه 8 مرداد 1392 14:00
بعضی از حــــرفـــا رو بـــایـــد بذاری وقتی خوب دم کشیـــد بزنــــی اینجوری خیلی بیشتــر به طرفــــت می چسبه!...
-
به سلامتی دو بوسه
سهشنبه 8 مرداد 1392 13:59
توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت : می خورم به سلامتی 2 بوسه !! بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!! . . . . . . . . . گفت : اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمی فهمه ! دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه ....
-
دعوت نامه
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:11
از وبلاگ زیست شناسی دیدن کنید و نظر بدید biology-general.blogsky.com
-
ای سی یو
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:10
روی شیشه با قرمز نوشته بود: " آی سی یو " و من بیخودانه داشتم فکر میکردم " آی سی یو " یعنی " می بینمت " پرستار با وحشت گفت: بیمار از دست رفت و من کبود شدم ......از دست می روم ...شوک می دهند از تخت می جهد... جسم مرده ام اما خط مانیتور مراقبت های ویژه همچنان صاف است... هیچ کس نمی داند که فقط...
-
یادم افتاد
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:09
امــروز یاבمــ افتــاב .. دفتــر خاطراتـــے ڪـﮧ خیلـــے وقتــ استــ چیزــےבر آטּ ننوشتـﮧ امــ بــا خوבمــ میگویمــ : " فڪرشــ را بڪـטּ یڪــ روزمیمیرــے او میمانـــב و ایـטּ בفتَــر " בلَمـ ـ میســوزב براے تو ڪــﮧ میشڪنــے روزــےڪـﮧ مـטּ نیستمــ تــو ایـטּ دفتــر را میخوانــے خــرב میشوے وقتــے میفهمــے...
-
دل نوشته
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:07
از دل نوشته هایم ساده نگذر به یاد داشته باش این « دل نــوشــته » ها را یک « دل » نوشته ...!
-
....
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:05
عکس دل و جیگر سیاه میزنن رو پاکت سیگار که به خیال خودشون ما رو ترک بدن ...مَشتی ما اگه دل و جیگرمون نسوخته بود که سمت سیگار نمیرفتیم.. وا ل ا اا ا اا ا ا اا ا ااا ا بغرااااااان
-
دلم شکست...
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:04
دلم شکست... عیبی ندارد شکستنی است دیگر...می شکند...! اصلا فدای سرت...قضا و بلا بود از سرت دور شد... اشکم بی امان می ریزد...مهم نیست...آب روشنی است خانه ات تا ابد روشن عشق من...
-
گاهی اگر تونستی...
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:02
گاهے اگر توانستے ، اگر خواستے ، اگر هنوز نامے از من در سر داشتے نـﮧ در دل! در کوچـﮧ ے تنهایے من قدمے بگذار, شلوغے کوچـﮧ ظاهریست ، نترس، بیا، نگاهے بینداز و برو.. همیـن.......!!
-
عشششششق
یکشنبه 6 مرداد 1392 23:01
-
یه توصیه....
یکشنبه 6 مرداد 1392 22:59
یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... ! هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... ! وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... ! همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... ! آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش...
-
عاشق و معشوق
یکشنبه 6 مرداد 1392 22:54
معشوقی از عاشقش پرسید... من قشنگم؟ عاشق جواب داد ... نه . پرسید ... دلش میخواد با اون باشه؟ باز جواب داد ... نه . ....اگه ترکت کنم گریه میکنی؟ .... نه . معشوق با چشمان پر از اشک می خواست عاشق رو ترک کنه که اون دست معشوق رو گرفت و گفت: تو قشنگ نیستی بلکه زیبایی ♥... من نمیخوام با تو باشم من نیاز دارم با تو باشم♥ ......