-
هیچ نبود
دوشنبه 24 تیر 1392 00:36
هیچ نبود! آدمش کردم... با تعریف های من شخصیت پیدا کرد.. غرورش را مدیون من است... مغرور شد!!! زیاد از خوبی های نداشته اش تعریف کردم باور کرد!!! مرا کوچک دید و رفت....
-
ریاضی
دوشنبه 24 تیر 1392 00:33
این روزها ریاضیم ضعیف شده نمیدونم چرا؟؟؟ ولی دیگه نمیتونم "آدم"حسابت کنم
-
همه چی
دوشنبه 24 تیر 1392 00:29
روزگار عجیبی شده حالا دیگه به جای همه چی آرومه باید بگی همه چی داغونه
-
دوست داشتن
شنبه 22 تیر 1392 23:10
دوشتن کسی که شما رو دوست نداره مثل بغل کردن کاکتوس میمونه هر چی محکم تر بغلش کنی بیشتر آسیب میبینی!!!!
-
خوش به حالش
شنبه 22 تیر 1392 23:07
خوش به حالشان!!! خوش به حال اونی که وقتی تو آغوشت میگیریش آروم زیر گوشش میگی: قبل تر از تو هیچ کس نبود در افکارم...
-
سگ
شنبه 22 تیر 1392 23:05
به "سگ" استخوان بدی دورت میگرده و برات دم تکون میده... من به تو "دل"داده بودم لعنتی!!!!
-
گاهی دلت میخواهد
شنبه 22 تیر 1392 23:03
گاهی دلت میخواد همه بغض هات از توی نگاهت خونده بشه... میدونی که جسارت گفتن کلمه هارو ندای... اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل:چیزی شده؟؟؟ اونجاست که بغضت رو با لیوان سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه,هیچی....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 تیر 1392 22:59
لعنت به اونی که واسه رفتنش گریه کردم و رفت برای دوستاش تعریف کرد و خندیدن!!!!
-
کم توقع
شنبه 22 تیر 1392 22:58
چقدر کم توقع شده ام... نه آغوشت را میخواهم نه یک بوسه نه حتی بودنت را... همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست... مرا به آرامش میرساند حتی اصطکاک" سایه هایمان" !!!!
-
دکتر شریعتی
شنبه 22 تیر 1392 22:54
دکتر شریعتی: خالق من "بهشتی"دارد نزدیک,زیبا و بزرگ و "دوزخی" دارد گمانم کوچک و بعید و در پی دلیلیست که ببخشد ما را.....
-
اشتباه بزرگ
شنبه 22 تیر 1392 22:52
چه اشتباه بزرگیست تلخ کردن زندگیمان برای کسی که در دوری ما دارد شیرین ترین لحظات زندگی اش را سپری میکند.............
-
دلتنگی یعنی
جمعه 21 تیر 1392 18:24
دلتنگی یعنی کنار دریا ایستاده باشی ولی خاطره "یک خیابان" خفه ات کند...
-
او هم آدم است
جمعه 21 تیر 1392 18:22
او هم آدم است.. اگر دوستت دارم هایت را نشنیده گرفت غصه نخور اگر رفت گریه نکن یک روز چشمهای یک نفر عاشقش میکند یک روز معنی کم محلی را میفهمد یک روز شکستن را درک میکند آن روز میفهمد آه هایی که کشیدی از ته ته قلبت بوده!!!! میفهمد شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد..........
-
باید عاشق باشی
جمعه 21 تیر 1392 18:15
باید عاشق باشی تا بفهمی نگاه سرد یعنی چی دست سرد یعنی چه حرف سرد یعنی چه در مقابل دوستت دارم گفتنت سکوت سرد یعنی چه باید عاشق باشی تا بفهمی گرمای حرف و نگاه و دستت وقتی به سرمای او برخورد میکند چگونه روزگارت بخار میشود قطره ای میشود و......!!!
-
زندگی
جمعه 21 تیر 1392 18:09
همیشه بهم میگفت زندگیمی.. وقتی رفت بهش گفتم:مگه من زندگیت نبودم؟؟؟؟ جواب داد:آدم برای رسیدن به عشقش باید از زندگیش بگذره!!!!
-
مال من
پنجشنبه 20 تیر 1392 16:57
دیگر نمیگویم : گشتم نبود نگرد نیست چرا اتفاقا بود ولی مال من نبود بگذار دیگری بگردد شاید مال او باشد
-
چیزهایی که نگفتم
پنجشنبه 20 تیر 1392 16:54
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست نگفتم:(( عزیزم این کا را نکن)) نگفتم: برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده وقتی پرسید دوسش دارم یا نه رویم را برگرداندم. حالا او رفته و من تمام چیزهایی که نگفتم را میشنوم. نگفتم: عزیزم متاسفم چون من هم مقصر بودم اختلاف ها را کنار بگذاریم چون تمام آنچه میخواهیم عشق و وفاداری و مهلت است....
-
شاه دل
سهشنبه 18 تیر 1392 22:33
یاد ان روز که در بازی شطرنج دلت شاه عشق بودم و با کیش دلت مات شدم
-
یکی بود
سهشنبه 18 تیر 1392 22:27
یکی بود هنوزم هست یکی رو دوست داشتم هموزم دارم آهای "یکی" هنوزم"تکی"!!! !!!
-
رفت
سهشنبه 18 تیر 1392 22:20
قول داد تا آخر دنیا بماند سر قولش هم بود همان روزی که رفت برای من "آخر دنیا" بود...........
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 تیر 1392 21:57
تو چه دانی که پس هر نگه ساده من چه جنونی چه نیازی چه غمی است!!! "مهدی اخوان ثالث"
-
میترسم..
سهشنبه 18 تیر 1392 21:55
میترسم کسی بوی تنت را بگیرد نغمه دلت را بشنود و تو خو بگیری به ماندنش!!! چه احساس خط خطی و مبهمی است این " عاشقانه "های من...
-
انکه ویران شده
سهشنبه 18 تیر 1392 19:10
آنکه ویران شده از یار مرا میفهمد آنکه تنها شده بسیار مرا میفهمد چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام که فقط ریزش آوار مرا میفهمد
-
خوشا به حال لک لکا...
سهشنبه 18 تیر 1392 19:06
خوشا به حال لک لکا که خوابشون"واو" نداره... خوشا به حال لک لکا که عشقشون"قاف" نداره... خوشا به حال لک لکا که مرگشون"گاف"نداره........... خوشا به حال لک لکا که "لک لک اند"....
-
دیگر هیچ..
سهشنبه 18 تیر 1392 19:03
دیگر نه بحث میکنم نه توضیح میخوام نه دنبال دلیل میگردم فقط میبینم..... و..... فاصله میگیرم و سکوت میکنم!!!
-
دستم به خورشید نمیرسد.
سهشنبه 18 تیر 1392 19:01
نمیتوانم به ابرها دست بزنم,به خورشید نرسیده ام. هیچ گاه کاری را که تو میخواستی انجام ندادهام. دستم را تا جایی که تو میخواستی دراز کردم شاید بتوانم آنچه تو میخواستی به دست آورم. انگار من آن نیستم که تو میخواهی. برای اینکه نمیتوانم به ابرها دست بزنم یا به خورشید برسم. نه,نمیتوانم ابرها را لمس کنم یا به خورشید برسم....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 تیر 1392 20:34
دیگر به تو نمی اندیشم...توکه بودنم را قدر ندانستی لایق حضور در فکرم هم نیستی....بسلامت
-
وقتی...
یکشنبه 16 تیر 1392 20:33
وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهند,وقتی بودن ها طعم نیاز دارند,وقتی تنهایی بی هیچ یادی از یار با هر کسی پر میشود,وقتی نگاه های هرزه به هر سو روانه میشود,وقتی غریزه احساس را میپوشاند,وقتی انسان بودن آرزویی دست نیافتنی میشود..... دیگر نمیخواهمت......نه تو را و نه هیچکس دیگر را...........
-
....
یکشنبه 16 تیر 1392 20:29
دختر زیبایی بود و پدر برای پول شبها او را میفروخت... دختر یک شب از خانه فرار کرد و پیش حاکم شهر رفت و شرح ماجرا کرد حاکم هم دختر را پیش زاهد شهر برد تا در امان باشد.اما افسوس که زیبایی دختر اراده زاهد را هم سست کرد و زاهد هم به او تجاوز کرد دختر نیمه عریان از خانه زاهد فرار کرد و سر راه توی جنگل به سه پسر مست...
-
به خاطر...
یکشنبه 16 تیر 1392 20:19
به خاطر هیچکس دست از "ارزش هایت" نکش... چون زمانیکه آن فرد از تو دست بکشد تو میمانی و یک "من"بی ارزش!!!